بالاخره بعد از گذشت سه سال و نیم از شروع اولین جرقه‌های ایده‌ی پایان‌نامه تا به ثمر رسیدنش، در تاریخ یک آبان نود و هشت دفاع کردم. تو این یک هفته‌ای که گذشت حس اسیری رو داشتم که بعد از سال‌ها از زندان رها شده باشه. دقیقا شبیه اون سکانس از فیلم رستگاری در شاوشنگ که قهرمان فیلم بعد از مشقت زیاد از لوله‌ی فاضلاب میاد بیرون و زیر بارون دست‌هاشو باز میکنه و سرشو میگیره سمت آسمون. حس زمین گذاشتن یک کوله بار سنگین از روی دوش خسته و فرسوده‌م.  هنوز یک سری اصلاحات کوچیک باقی مونده که باید انجام بدم اما تو این هفته این قدر سرخوش بودم که اصلا سراغش نرفتم. 

با این که زیاد استرس نداشتم اما صبح قبل از دفاع ایندرال و کلیدنیوم سی خوردم. سر دفاع کاملا ریلکس و مسلط بودم که واقعا از خودم انتظار نداشتم. چون مجموعا دو سه بار بیشتر تمرین نکرده بودم. یکی از داورها دکتر ت دو نقطه بود (طبق خوابی که قبلا دیده بودم) و اون یکی دکتر سین. هر دو بسیار محترم و خوش اخلاق. تقریبا بیشتر سوال‌هایی که پرسیده شد رو درست وبا تسلط جواب دادم. این وسط حضور دکتر الف و رفتارش واقعا آزاردهنده بود. اول این که کلی همه رو منتظر گذاشت و دیر اومد. وسط ارائه هم گاهی یه چیزی میگفت و با دست و صورت علامت می‌داد که چون حواسم رو پرت می‌کرد تا آخر ارائه اصلا بهش نگاه نکردم. دکتر غین هم انگار از فضا اومده باشه موقع ارائه که چرت می‌زد و بعدش هم یه حرفایی می‌زد که مشخص بود از موضوع پرته. بعدش موقع سوال پرسیدن که شد دکتر الف طبق عادت همیشگیش با صدای بلند وسط حرفم می‌پرید و اون قدر حرف زد که دکتر ت برگشت بهش گفت اگر اجازه بدید با توجه به این که وقت داره می‌گذره خود دانشجو توضیح بده. این جا دیگه دکتر الف عذرخواهی کردو برای یه کاری رفت بیرون. می خواستم دکتر ت رو بگیرم ماچش کنم بهش بگم خدا خیرت بده که راحتمون کردی! 

در کل از دفاعم راضی بودم. بیشتر از خودم و عملکردم. از این که تو این مدت جا نزدم و تمام تلاشمو کردم. سختی‌های این کار اون‌قدر زیاد بود که اگه بخوام بنویسم می‌شه مثنوی هفتاد من! از رفتارهای ناشایست دکتر الف گرفته تا بی‌خیالی دکتر غین، تا تحریم و نبود مواد و گرونی دلار و خرابی دستگاه‌ها و. که هر کدومشون یه جور خون به دلم می‌کرد. ولی تموم شد عالی هم تموم شد. پوستم کنده شد اما انجامش دادم!

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی

تو نیز گر بخفتی به که در پوستین خلق افتی

دکتر ,رو ,الف ,تو ,هم ,یک ,دکتر الف ,این که ,تو این ,از خودم ,بعد از

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ شخصی ابراهیم حجتی نژاد وبلاگ شخصی محسن علی حیدری سرگرمی و مهارت دیجی مارکت خرید پوشک بچه مای بی بی سایز 4 the coolest site گوگلش کن zabansky آموزش آشپزی انواع غذاهای ایرانی و غذاهای رژیمی سه پایه نقاشی اجاره فروش پایه بوم